سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  کبوتر حرم[67]
 

انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین ... سلام؛ *مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم* ای خوش آن روز که پرواز کنم تا در دوست*** به هوای سر کویش پرو بالی بزنم* ...اطلاعات بیشتر درباره من: http://www.cloob.com/browse.php?id=661689

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 1244939
کل یادداشتها ها : 136

   موسیقی

1 2 >
نوشته شده در تاریخ 84/6/17 ساعت 10:12 ص توسط کبوتر حرم


تن آدمی شریفست به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

 

اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

 

خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

 

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

 

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

 

اگر این درنده‌ خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

 

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت

 

طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

 

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت

 

شعر از سعدی شیرازی



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/16 ساعت 9:30 ص توسط کبوتر حرم


شهید چمران... چه عظمتی..چه شخصیتی... عجب خلیفه اللهی...

او کسی بود که راه علی(ع) را به پیش گرفت وبا افتخار به این که شیعه او است جان خود را به خدا تقدیم کرده و به گفته خود او دنیا را سه طلاقه کرد و به حق پیوست

آری میشود ؛ میشود مثل چمران دنیا را سه طلاقه کرد و فقط گفت خدا

آری می شود پشت به پشت ولایت داد و گام به گام با او رهسپار سعادت شد.

آری می شود ؛ می شود در نهایت آرامش و راحتی خدا را فراموش نکرد.

آری می شود ؛ می شود از آرامش آمریکا به لبنان جنگ زده کوچ کرد و فقط گفت خدا .

خلاصه می شود در این روزگار علی وار زیست و در راه خدا قدم برداشت .

آری می شود و این شدنیست .

 

گوشه ای از مناجات های شهید مصطفی چمران :

 

ای خدای بزرگ آن قدر به ما عظمت روح و تقوا عطا کن که همه ی وجود را با عشق و رغبت قربانی حق کنیم .

خدایا آنچنان تار و پود وجود ما را به عشق خود عجین کن که در وجودت محو شویم .

خدایا ما را از وجود خود خواهی و از گرد باد هوا و هوس نجات ده  و به ما قدرت ایثار عطا کن .

خدایا در این لحظات سخت امتحان ، نور ایمان را بر قلب ما بتابان و ما را از لغزش نگاه دار.

خدایا ما را قدرت ده که طاغوت خود پرستی را به زیر پا افکنیم و حق و حقیقت را  فدای منفعت های شخصی نکنیم .

 



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/15 ساعت 1:59 ع توسط کبوتر حرم


این هم سایت شهید چمران

http://www.chamran.org/حتما بهش سر بزنید

راستی ! کتاب هاش را یادتون نره بخونید.



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/14 ساعت 5:48 ع توسط کبوتر حرم


خوشا یاران کزین ویرانه رستند

زدل بند تعلقها گسستند

زمردى پشت شیطان درون را

چه زیبا در شبانگاهان شکستند

فریب این جهان و نفس خود را

نخوردند و زدام خویش جستند

زاین دنیاى بى مهر و محبت

گذر کردند و با پاکان نشستند

خوشا یاران که در عهد جوانى

کتاب پست خودبینى ببستند

به وقت وصل و پایان جدایى

توگوئى از شراب عشق مستند

خوشا یاران عهد خون و ایثار

که نیکوخویش بشکستندو رستند



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 9:44 ع توسط کبوتر حرم


حضرت علی (ع) در وصف مؤمن می فرمایند :


 

شادی مؤمن در چهره اس؛ و اندوهش در دل اوست .

از نظر تحمل وسیع ترین موجود ؛ و از نظر اخلاق متواضع ترین مخلوق است .

برتری را خوش ندارد و خود نمایی را دشمن دارد.

اندوهش طولانی و همتش دور دست و سکوتش بسیار و وقتش مشغول و سپاس و شکیباییش فوق العاده و غرق در فکرت خویش و نسبت به اظهار حاجت بخیل است .

اخلاقش سهل و آرام و برخوردش هموار و نرم و وجودش در امر دین از سنگ سخت تر و نزد حق از برده ذلیل تراست.

 



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 9:40 ع توسط کبوتر حرم


انسان آنقدر که تصور آنچه که پیش می آید آزار می بیند ؛ از خود آن حادثه صدمه نمی بیند!

فیلسوف بزرگ فرانسوی امونتان

این که به انسان بدی کنند یا سرش را کلاه بگذارند هیچ است مگر این که شما مدام سعی کنید آن را یاد آورید .

کنفوسیوس



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 6:22 ع توسط کبوتر حرم


حضرت زهرا دلش از یاس بود

قطره های اشکش از الماس بود

 

یاس بوی مهربانی می دهد

عطر دوران جوانی می دهد

 

یاس ها یاد آور پروانه اند

یاس ها پیغمبران خانه اند

 

یاس ما را رو به پاکی میبرد

رو به عشقی ؟آسمانی میبرد

 

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

 



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 6:12 ع توسط کبوتر حرم


یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیشکی نبود ..در زمان های خیلی قدیم پادشاهی پادشاهی می کرد . این بنده خدا یک روز صبح از خواب بلند شد دستور داد تا همه شاعران ، نویسندگان ، وزیران ، عالمان و....به خدمت او بیاییند. پس به آنها دستور داد که دور هم جمع بشوند و با فکر و مشورت خودتان جمله ای بنویسند بر روی انگشتر من که من هر وقت ناراحت هستم نگاه به جمله کنم خوشحال بشوم ! و هر وقت خوشحال هستم نگاه به جمله بکنم ناراحت بشوم ! چند روزی که گذشت جمله آماده شد وآن را روی انگشتر نوشتند ؟!وآن مله این بود (و این نیز بگذرد...).خودتون مثل آخر فیلم ها نتیجه اخلاقی بگیرید .



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 5:52 ع توسط کبوتر حرم


خدایا ؛ تو خیلی مهربانی ؛ خیلی چیزها بین من و خودت هست که جز من و تو هیچ کس از آنها خبری ندارد ؛ خدایا درست است که خیلی وقت ها نتوانستم جلوی هوای نفسم را بگیرم ولی به خودت قسم که دوستت دارم ؛ خدایا درباره من خیلی ستار بودی و خدایا دوست دارم با ستاریتت من را آدم کنی ؛ خدایا ؛ دوستت دارم و دوست دارم به آفریده هایت خدمت کنم ؛ چرا در این جامعه مسلمان شناسنامه ای پیدا شود ، وآیا این به جز از خطاهای من و امثال من است ؟ که به اسم و ضاهر دین و در لباس دین چه خیانت ها که نکردیم و خدایا دوست دارم هرگاه که دارم از یاد تو دور می شوم ، مرا به یاد خود اندازی و تو را به بزرگیت قسم می دهم که مرا به خود حتی کمتر از چشم به هم زدنی وا مگذاری و خدایا با وجود سن کمی که دارم تو به من نزد مردم  به چهره ای خوب وانسانی پاک جا انداختی ؛ خدایا ؛ نمارهایم را قبول کن چون می دانم برای هر چیز وقتی دارم ولی موقع نماز که میشه ؛ به حالت کسلی و خستگی به درگاه تو می آیم و خدایا عمل ریا را به بزگیت از همه دور بفرما چون می دانم عمل ها را نابود میکند و به همه و مخصوصاٌ من طعم خوش عبادت را بچشان ؛ خدایا ؛ قلبم خیلی گرفته و نمی دانم از بی تقوایی من است یا از چیز دیگر ،خیلی وقت ها جو مرا می گیرد و خدایا عملم را به گونه ای کن درکارها بدون جو گیری و برای تو قدم از قدم بردارم نیتم را برای تو خالص گردانم ؛ خدایا؛بر من منت گذاشتی و برای من پیامبری فرستادی و بعد از آن پیامبر ، پیروان بر حقش را بر جای آن عزیز نشاندی ؛ گر چه سه نامرد و چنتا دیگه حق اونارو خوردن و خدایا من به معصومیت چهارده نور الهی گواه می دهم ولی خدایا آیا این گواه من کافی است ؛ نمی دانم چرا تاکنون امامان خود را آنجور که شایسته آنهاست نشناخته ام ؛ خدایا؛نکند که من بمیرم و امام زمان خود را درک نکرده باشم  ؛ خدایا؛کمکم کن که به مرگ جاهلیت نمیرم و خدایا مرگ امامان و اولیائت را نسیبم گردان ؛ خدایا ؛ چه می شود که شهید شوم و چه می شود که سر بر بدن نداشته باشم ومانند یاران کربلایت چشم از جهان ببندم و تولدی تازه را در جهان پس از مرگ احساس کنم ؛ خدایا ؛ به جهان پس از مرگ تو ایمان آورده ام ولی چه بسا که طعم آن را نچشیده ام ؛ خدایا ؛نمی دانم که در این راهی که انتخاب کرده ام  استوار خواهم ماند یا نه ؟ زیرا خیلی ها را می بینم که پس از ایمان و حزب الهی شدن دوباره فریفته نفس و شیطان شده و به گمراهی می روند ؛ خدایا ؛ در مورد گناه بین من و تو خیلی چیز ها وجود دارد ولی خدایا  اگر حتی گناهان من از تمامی مخلوقاتت بیشتر و بزرگتر باشد ولی حتی سری از سوزن رحمت و بخششت نخواهد بود  ؛ خدایا ؛ می دانم که تو هر کس را که ایمان بیاورد امتحانش می کنی و اگر چه، آخر کار او را می دانی ولی با این کار حجت را بر او تمام می کنی **خداوندا ؛ خیلی در این امتحانهایت رفوزه شده و نمره تجدید آورده ام ولی خدایا باز به امید بخششت دل بسته ام زیرا نا امید از رحمتت را کافر خواندی و خدایا می دانم که از این پس نیز من را رها نخواهی کرد و امتحاناتی را در زندگیم قرار خواهی داد ، پس خدایا دعا نمی کنم که من را امتحان نکن زیرا می دانم این دعا دور از عقل است پس خدایا من را در این امتحان یاری فرما وپیشرفت به سوی خودت را به من ارزانی دار ؛ خدایا ؛ اکنون جوان هستم وگستاخ ولی با این وجود ترا دوست دارم ؛ خدایا ؛ اگر عمری به من می دهی لحظه لحظه به عشق من نسبت به خودت بیفزا و هرگاه که خواستم از ره تو بیرون روم ؛ قبل از آن مرا از این دنیا که مولایم علی از آن گریزان بود به سوی خود ؛ سوی دریچه  راحتی نیکانت ،سوق بده و در آینده نیز مرا استوار در دین و مذهب خود قرار بده و خدایا دستمرا هیچگاه از دامان ائمه اطهارت جدا مساز. به امید لطف و رحمتت در جایی که همه گان از فشار وترس آن به دنبال یاوری می گردند .

خدایا؛ چقدر خانواده شهدا وجانبازان وفقـیر در جامه و عـالم هسـت و من نسـبت به آنها بی تفاوت هستم؛ آخر چرا خدا؟

                                                                                                والسلام

 

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 84/6/13 ساعت 4:49 ع توسط کبوتر حرم


ناگفته هایی از زندگی شخصی ادواردو

برای اطلاع بیشتر بهآدرس http://www.ghadiri.org/archives/000039.html

.مراجعه فرمایید

 



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ